نویسنده محمد تاریخ / ۹فروردین ۱۳۹۳
حتی اگر کسی بتواند از کوچه ی بن بست بگذرد...
نه ..!
فکرش را هم نکن
من نمی توانم از عشق تو بگذرم
نویسنده محمد تاریخ / ۹فروردین ۱۳۹۳
حتی اگر کسی بتواند از کوچه ی بن بست بگذرد...
نه ..!
فکرش را هم نکن
من نمی توانم از عشق تو بگذرم
عاشق دلشکستهبهترین مطالب عاشقانه همراه با عکسهای زیبا | |||
زیر خاک
چون مرده شوم خاک مرا گم سازید
احوال مرا عبرت مردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وز کالبدم خشت سر خم سازید
در حيرتم از مرام اين مردم پست
اين طايفه ي زنده کش مرده پرست
تا هست مي کّشندش
به خاري به جفا تا مُرد مي برندش به عزت سر دست.
روح من کم سال است
روح من گاهی از شوق سرفه اش می گیرد
روح من بیکار است قطره های باران را درز آجرها را می شمارد
روح من گاهی مثل یک سنگ سرراه حقیقت دارد
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد
اندازه مرگ پرشی دارد
اندازه عشق زندگی چیزی نیست
که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود .
بر سنگ قبر من بنویسید
خسته بود اهل زمین نبود نمازش شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید
پاک بود چشمان او که دائمااز اشک شسته بود
برسنگ قبر من بنویسید
این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود
برسنگ قبر من بنویسید
کل عمر پشت دری که باز نمیشد نشسته بود
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند
دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خوردست غم دل ی اسم انقدر غرق جنون بود
که پرپر شد و رفت روز میلاد
همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد
و رفت او کسی بود
که از غرق شدن میترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت...
برچسبها: زیر خاک [ شنبه هفتم بهمن 1391 ] [ 22:28 ] [ .....؟ ] [
315 نظر ] مطالب دردناک وعاشقانه
آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده ای
کـــه آدم لـــذت مــــی بــرد از ایـــن هـــمــه خــیـــانــت !
روزی هــم اینگــونــــه عـــاشـــق من بــودی . . .
یـــادت هــســت لــعــنــتــی ؟؟؟.
استـغــفا ر مـی کـنـم . . .
از آن دوستـت دارم هایـی که . . . حرامت شد . . ..
نـشـستـه ام…
حتی…
. . زمان هایی هست ؛
که تمام عاشقانه ها هم می تواند
خلاصه شود در یک عبارت :
به درک.
کم کم یاد خواهی گرفت …
تفاوت ظریف میان
نگه داشتن یک " دست " و زنجیر کردن یک " روح" را …
اینکه عشق تکیه کردن نیست !!!
و رفاقت اطمینان خاطر !!!
یاد میگیری که بوسه ها قرار داد نیستند !!!
کم کم یاد میگیری باید باغ خودت را پرورش دهی !!!
به جای آنکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد !!!
یادمیگیری که میتوانی محکم باشی !!!!
پای هر خداحافظی یاد میگیری که خیلی می ارزی …!!!
هـــــــــنوزم
هرجا حتی اسمش برده میشه …
بغض خفه ام میکنه !!
هرجا رو که نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هرجا که دو نفرو باهم میبینم…
بغض خفه ام میکنه !!
هر وقت که گوشیمو نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت تلفن زنگ میخوره …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت که اس ام اس میاد …
بغض خفه ام میکنه !!
هروقت که از خواب بیدار میشم …
بغض خفه ام میکنه !!
هر چیزی رو که نگاه میکنم …
بغض خفه ام میکنه !!
هنوز نمیفهمم که چرا …..
بغض خفه ام میکنه ….. یه پسرایی هستن که . . .
صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه
شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک
ابروهاشون فابریک خودشونه
همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری ..!
اما مـرام دارن
چشمشون همه جا کار نمی کنه
و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیستن
پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن
پُــــز نمیـــــــدن
پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست
آره رفیـق ..!
اونایی که تکیه کلامشون معرفته
بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن
آدم میتــونه بهشون تکیه کنه
کنارشـون آرامش داری
کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست
و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن
این جور پسرا خیلی مـردن
خیلی تکن، خیلی خاصن …
خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن
ولی احساس شون قویه
آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه ..!!
برچسبها: مطالب دردناک, حرامت, غــلـط”هــا, درک, پای هر خداحافظی یاد میگیری که خیلی می ارزی [ چهارشنبه نوزدهم تیر 1392 ] [ 19:2 ] [ .....؟ ] [
122 نظر ] بدترین روز زندگی
بدترین روز زندگی تصادف اینم عکس سرمه تاریخ ۱۴/۲/۹۲
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد میخواهی کودک باشی کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی … برچسبها: بدترین روز زندگیم [ سه شنبه هفدهم اردیبهشت 1392 ] [ 19:13 ] [ .....؟ ] [
116 نظر ] مطالب عاشقانه و فلسفی
شجاع باش
حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی
هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد . . .
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شوند
زیر پایت بگذار تا پله شوند . . .
مرد باشی یا زن ، مرگ تمام ات میکند
انسان باش تا جاودانه زندگی کنی . . .
چه دوستم داشته باشی و چه از من متنفر باشی
در هر صورت بهم لطف میکنی
چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم
و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم
در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه برید.
در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون را نبوسید.
در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نَگید.
و خلاصه …
در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید.
طلا باش
تا اگه روزگار آب ات کرد
روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود
سنگ نباش
تا اگر زمانه خرد ات کرد
تیپا خوردهء هر بی سر و پایی بشوی . . .
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
دختر :من حسودیم میشه…. موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر :حسودی نکن عزیزم
دختر :چرا؟!
پسر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن!
دختر :چی؟
پسر :♥ قلبم ♥
عاشقی یعنی بعد از دو ساعت اس ام اس بازی با عشقت
شب که دلتنگش میشی دوباره میشینی
همون اس ام اسای تکراری رو میخونی ♥
از استادى پرسیدند: آیا قلبى که شکسته بازهم میتواند عاشق شود ؟
استادگفت :بله
پرسیدند : آیا شما تا کنون از لیوان شکسته اب خورده اید؟
استادپاسخ داد :آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب خوردن
دست کشیده اید!؟ ♥ ♥
برچسبها: شجاع باش, دردهایت, چه دوستم داشته باشی, داشته هاتون, من حسودیم میشه [ چهارشنبه چهارم اردیبهشت 1392 ] [ 21:59 ] [ .....؟ ] [
65 نظر ] اگر مردم
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید
تاهمه بدانند سیاه بخت بودم
بر روی سینه ام تکیه یخی بگذارید
تا بجای معشوقم برایم گریه کند
چشمانم را باز بگذارید
تاهمه بدانند
چشم انتظار معشوقم بودم
و آخرین خواسته من از شما
اینکه دستانم را ببندید
تا همه بدانند
خواستم ولی نتوانستم برچسبها: اگر مردم [ یکشنبه بیست و پنجم فروردین 1392 ] [ 14:59 ] [ .....؟ ] [
58 نظر ] عاشقی سخته
یادت باشه وقی برای کسی همه کس شدی
اون کس بعد از تو خیلی بی کسه
ییا برای کسی همه کس نشو
یا اگه شدی به فکر بی کسی هاشم باش هیچگاه از فشار زندگی ناراحت نشو
شاید خداست که در آغوشش
میفشارتت
مــزرعـه را..
آرزوی کسی نباش
نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ،
اگر سهم تو بود که گم نمی شد !
برچسبها: عاشقی سخته [ جمعه بیست و سوم فروردین 1392 ] [ 12:39 ] [ .....؟ ] [
40 نظر ] مطالب عاشقانه 5دلشکسته
من اینگونه نبودم
1. من اینگونه نبودم.
و
1. شده يک روز بيايي به دلم سر بزني ؟
2. باتوأم، خانه تنهايي من دور که نيست،
3. آنکه با دسته گلي حرف دلش راميزد،
4. پردرد است ولي مثل تو مغرور که نيست،
5. تو نگفتي به من اما خودم ميدانم،
6. تو نمیخواهي عزيزت بشوم زور که نيست
میگم دلتنگتم نگو تکراریست
شاید روزی نباشم که تکرارش کنم
زندگی حکایت مرد یخ فروشی است
که پرسیدند فروختی؟
گفت نخریدند اما تمام شد
خدایا یا نوری بیفکن یا توری …
قطارها بیهوده میپرسند چی ؟ چی ؟
زاهدانه ترین حرفی که شنیده ام :
مردا همه خوبن ، نامردا بدن …
برچسبها: من اینگونه نبودم, مطالب عاشقانه 5دلشکسته, نامردا بدن, عشق حقیقی, قطارها [ سه شنبه بیستم فروردین 1392 ] [ 23:48 ] [ .....؟ ] [
29 نظر ] خسته
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست
پس قشنگیهای دنیا مال کسیت
باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست
ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست!
شبهایم درد دارند وقتی ندانم چراغ اتاقت را کدام
لعنتی خاموش میکند! برچسبها: خسته, شبهای پر درد [ پنجشنبه پانزدهم فروردین 1392 ] [ 11:50 ] [ .....؟ ] [
60 نظر ] مطلب عاشقانه تنهایی 4
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا،از آلودگی پاکم
من اینجا تا نفس باقی است میمانم
من از اینجا چه میخواهم نمید انم!
امید روشنای گرچه در این تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
و میدانم
تو روزی باز خوهی گشت!
زندگی را دوست دارم امانه بی تو
تورا دوست دارم اما نه بی عشق
عشق را دوست دارم اما نه بی مهر
مهر را دوست دارم ام نه بی شب
شب را دوست دارم امانه بی صبح
صبح را دوست دارم اما نه بی تو
آنکه باید بسوزد و بسازد منم
آنکه دائم بی تو میسوزد منم
آنکه خموش است و میسوزد منم
آنکه آتش زد به قلبم تویی
شبی پرسیدم از او بی قراری؟
غیر از من کسی را دوست داری؟
سرش را با خجالت زیر انداخت
میان گریه گفت آری
وقتی دیدم تو چشمات یه دنیا غم نشسته
بغض سیاح حسرت راه گلوت رو بسته
برای آخرین بار دست منو گرفتی
وقتی هنوز نرفته بهونه میگرفتی
وقتی که گفتی نرو
گریه امونم نداد
وقتی میخواستم بگم
میخوام بمونم باهات
دلم تنگه نخون آواز رفتن
مثل مرگ برام از تو گذشتن
بیا دستم بگیر افتادم از پا
نذار جون بسپارم این گونه تنها
تو که نیستی غم چشمم به دنیاست
دلم سیاهتر از تموم شبهاست
برچسبها: مطلب عاشقانه تنهایی 4, میخوام بمونم باهات, آنکه باید بسوزد و بسازد, اما نه بی عشق, عاشق خاک [ چهارشنبه چهاردهم فروردین 1392 ] [ 14:48 ] [ .....؟ ] [
29 نظر ] مطالب عاشقانه 3
خدایم ای خدایم ای خدایم صدایت میکنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیاست جایم نمیدانم چرا این شد سزایم
ای دل واسه چی گریه میکنی؟
واسه کی گریه میکنی؟
اون اگه تورو میخواست
هیچوقت تنهات نمیذاشت!
تنها در میان تنها تنها در میان تنها چه عاشقانه مانده ام
در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بی صبرانه مانده ام
چه خوانا دوریت را بر سردر خانه نوشته اند
ومن در نخواندن آن چه پافشارانه منده ام
چه بسیار است دوری ها،فراموش کردن ها،و گستن ها
و من در این هم همه چه صادقانه مانده ام
رفیقان همه با نارفیقی خود رفیقند
من هنوز با انان چه دوستانه مانده ام
خاستگاه من کجاست؟که من در آنجا قنودن خواهم
من در پیمودن را چه عاجزانه مانده ام
تهنا در میان تنها چه عاشقانه مانده ام
سخت است.هنگام وداع
آنگاه که در میابی
چشمانی که در حال عبور است
پاره ایی از وجود تورا
نیز با خود ، خواهم برد
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم
در فراموشی هم آغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخلی برخوردهای سرد را
کاش میدانستی خاطرات ژوسیده یعنی چه؟
کاش میدانستی گذشت وگذشتن یعنی چه؟
کاش میدانستی سوختن در باغ جوانی یعنی چه؟
کاش میدانستی سوزاندن آرزوها یعنی چه؟
کاش میدانستی مرگ احساس و خاک کردن خاطره ها یعنی چه؟ برچسبها: تنها در میان تنها [ یکشنبه یازدهم فروردین 1392 ] [ 15:51 ] [ .....؟ ] [
40 نظر ] دنیای بی فایده
یه عمری همه دنیارو گشتم
به دنبال یه عشق صادقونه
یه عشقی که بسازه دل رو از ما
بشه تنها چراغ توی خونه ما
یه عمری بی عشق بی هوس دویدم
به دنبال یه عشق بی بهونه
یه عشقی که بشه مرهم زخمام
نشه بدتر نمک روزخم کهنه
توشبهایی که جای دست پرمهر
چیزی بجز یه دنیا اشک ندیدم
یکی اومد که دوست داشتن میفهمید
منو از او من خسته جدا کرد
یکی اومد که با احساس پاکش
تموم زخمامو یهو دوا کرد
تو وقتی که همه تنهام گذاشتن
بالبخندش منو از من جدا کرد
برای عاشقی عشقمو دادم
خیال کردم فقط عشق میمونه
ولی جای تموم اون همه عاشق
واسم موندش فقط بغض شبونه
برای عاشقی ماکم نذاشتیم
خداهم خوب اینو خودش میدونه
بااینکه دلم رو همه شکستن
میخونم باز هنوزم عاشقونه
میخونم باخودم دیگه بریدم
دیگه به آخر جاده رسیدم...
همه چیز را فروختم جز آن صندلی که جای توبود شاید... آنروز که برگشتی خسته باشی...
برچسبها: دنیای بی فایده [ یکشنبه یازدهم فروردین 1392 ] [ 2:43 ] [ .....؟ ] [
17 نظر ] بهترین مطالب عاشقانه 2
گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود
وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری
هر چه میخواهی آرزو کن
خوب است که آنقدر شادی داشته باشی که دوست داشتنی باشی
شاد ترین مردم لزوماً
همیشه بهترین آینده بر پایه گذشته ای فراموش شده بنا می شود
وقتی که به دنیا آمدی، تو گریه می کردی
لطفاً این مطلب را به کسانی بگویید
دلتنگی کسی رو که داوست دارید رو زیاد تنها نذارید
نذارید دلتنگی بهش غلبه کنه
نذارید فرصت پیدا کنه
راهی برای رفع دلتنگیسش پیدا کنه یاد میگیره چجوری دلتنگ باشه
اونوقت هر کاری کنی نمیشه ادم قبل که دوستتون داشت
دوست داشتن الکی دوست دااشتن را با تمام وجود یادش دادم...
ولی اورفت...و امتحانش را به د یگری پس داد...
شماهم داشتید از این شاگردها!!؟
ملامت هیچکس را در زندگیتان ملامت نکنید
آدمهای خوب برایتان شادی می آورند
آدمهای بد تجربه
بدترینها درس عبرت میشوند
بهترینها خاطره
شاید انتخاب اول کسی نباشم
اما انتخابی بزرگم
شاید ثروتمند نباشم اما ارزشمندم
تظاهر به کسی که نیستم نمیکنم
چون از اینکه خودم باشم راضی ام
شاید به برخی کارهای گذشته ام
افتخار نکنم
اما به انچه که امروز هستم می بالم
شاید کامل نباشم اما نیازی به کامل بودن ندارم
مرا همینطوری که هستم بپذیر
یا همانطوری که از پیشت میروم تماشایم کن
بدترین درد بد ترین درد این نیست که عشقت بمیره بدترین درد این نیست
به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی
و اونم ندونه
میدونی بدترین درد چیه؟
بدترین درد اینه که یکی بمیره بعد بفهمی دوستت داشته!
دوست داشتن اگر کسی آنگونه که تومیخواهی دوستت ندارد
به این معنی نیست که در عشق او نقصی هست
یا تورا با تمام وجود دوست ندارد
اما اینرو بدونیم کسی را که بیشتر دوست داریم
زودتر از دست میدهیم
منتظر نظرهای شما هستیم... برچسبها: بدترین درد, دوست داشتن, ملامت, اتخاب بزرگ, خودم [ جمعه هجدهم اسفند 1391 ] [ 12:55 ] [ .....؟ ] [
21 نظر ] مطالب عاشقانه
همیشه بهم میگفت زندگیمی....
وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟
گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره....
دیدمش ... تنم لرزید دلم خواست محو تماشایش باشم ؛
دلم خواست تا آخر عمر به او خیره باشم دلم خواست ...
اما این شرم نگذاشت ؛ چون بنفشه ای سر به زیر افکندم ؛
به زمین خیره شدم و او به آرامی از کنارم گذر کرد ؛
با خطی از عطر دورم حصار کشید این دلخواه ترین اسارتی است ؛
که عادلانه ترین حکمش حبس ابد من است
به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین
یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری
که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه
سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم
که باشی انگشت کوچیک یه عشق
خودم نمیشی.... من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس / خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس /
کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من / تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس / بهترین
تقدیر گلها چیدن و پژمردن است / سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس ... گفتم : تو شیرین منی ! گفتی : تو فرهادی مگر ؟
گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی
مگر ؟ گفتم ندادی دل به من .
گفتی تو جان دادی مگر ؟ گفتم ز کویت میروم .
گفتی : توآزادی مگر ؟
گفتم فراموشم مکن .
گفتی : تو در یادی مگر ؟ یه نگاه به کفش های قشنگت کن دو عاشق ؛
دو یار که بدون هم جایی نمیرن با هم خاکی
میشن با هم میرن زیر بارون ؛
اگه یکی فدا شد دیگری هم فدا میشه ؛
کاش آدمها از کفشاشون یاد میگرفتند رسم وفاداری و عشق رو دختری به کوروش کبیر گفت :
من عاشق تو هستم ! کوروش گفت من لایق شما نیستم
لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر هست
و اکنون در پشت سر شما ایستاده است
دخترک به پشت سرش نگاه کرد اما کسی نبود ؛
کوروش کبیر به او گفت اگر عاشق بودی
پشت سرت را نگاه نمیکردی
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟
. خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.
طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت
به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی ولی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست به تویی که زیبایی محض بودی آنروز غروب عشق من بود من فهمیدم که وعده هایت وفایی ندارد شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم و گفتم که باید او را زخاطر برد خورشید رفت و شب امد ولی من هنوز روز را ندیده ام اگر هر غروب طلوعی دارد ولی این غروب طلوعی ندارد حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی غروب عشق اگر غمگین بود ولی برایم دوست داشتنی بود زیــر بــارون، جـای خـالی بـوسۀ گرمت رُ با تـموم وجـود، حـس کردم …
زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم … زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد، نفـرین کـردم … زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی، یـادی کـردم … زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و ۱۸ سـال زندگی رُ بـاور کـردم … زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم … زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم … زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم … تو که میدانستی با چه اشتیاقی…
خودم را قسمت میکنم
پس چرا … زودتر از تکه تکه شدنم…
جوابم نکردی…
برای خداحافظی…
خیلی دیر بود… خیلی دیر !
به تو که فکر می کنم
بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم سیاه لشکری بودم در عشق تو و فکر می کردم بازیگر نقش اولم … افسوس… برچسبها: مطالب عاشقانه, بهترین مطالب عاشقانه احساسی, قشنگترین, عاشقی [ دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 ] [ 16:31 ] [ .....؟ ] [
68 نظر ] منو بارون
امشب دوباره در خیال با تو بودن بودم
برچسبها: منو بارون, بارون و تنهایی من [ جمعه یازدهم اسفند 1391 ] [ 22:20 ] [ .....؟ ] [
7 نظر ] جدایی و گریه
خداحافظ پنجره ی من
گریه کن تو میتونی
پیش اون نمی مونی
اون دیگه رفته، بسه تمومش کن
گریه کن، ته خط، عشق تو دیگه رفته
تو دله، یکی دیگه نشسته تمومش کن
چشم به راه، نشین اینجا، میمونی دیگه تنها
گریه نکن اون دیگه نمیاد خونه
دست بکش، دیگه از اون طفلکی، دل داغون
اون دیگه، خوش فکر نکن حال تو میدونه
تنها میمونی، اخه این و میدونی، مثل اون پیدا نمیشه
اشکات میریزه، اخه اون واسط عزیزه، توی قلبته همیشه
یادش می افتی، دلت اتیش میگیره، میگی کاش برگرده پیشت
راهی نداری، تو باید طاغت بیاری، اخه میدونی نمیشه عشق من تو با من بمون همیشه
برچسبها: درد جدایی, جدایی, گریه کن, عشق [ جمعه یازدهم اسفند 1391 ] [ 20:58 ] [ .....؟ ] [
8 نظر ] رسم جالب
چه رسم جالبیست
محبتت را میگذارند پای احتییاجت
صداقتت را میگذارند پای سادگیت
سکوتت را میگذارند پای نفهمید
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت
و وفاداریت را میگذارن پای بی کسیت!!!
و آنقدرتکرارت میکنندکه خودت هم باورت میشود
تنها بی کس ومحتاجی!
برچسبها: رسم عاشقی, دلتنگی, عاشق بودن [ پنجشنبه سوم اسفند 1391 ] [ 18:33 ] [ .....؟ ] [
2 نظر ] فراموش شده
چه زود فراموش شدم... چه زود فراموش شدم آن زمان كه نگاهم از نگاهت دور شد ....
با اینكه كم نور بودم اما داشتم به پای عشقت می سوختم ،
با اینكه برای خود كسی نبودم ،
اما آنگاه كه با تو بودم برای خودم همه كس بودم !
كسی نیامد مرا در آغوش بگیرد و آرام كند .
خواستم تنها باشم ، تنهایی مرا بیچاره كرد .
و دیگر نگذشت آنگاه كه تو رفتی و هیچ گاه نیامدی !
هر گاه دیدی نیستم بدان كه از عشقت مرده ام !
می خواستم عاشق ترین باشم ،
برای تو بهترین باشم ،
اما نمی دانستم دیگر جایی درقلبت ندارم ...
چه زود فراموش شدم آن زمان كه دیگر تو را ندیدم !
برچسبها: فراموش شده [ شنبه هفتم بهمن 1391 ] [ 22:46 ] [ .....؟ ] [
یک نظر ] اگر نیای من زیر خاکم
آنقدر خوب قشنگی که به هنگام وداع عاشقت گشتم که گفتی عاشقان دیوانه اند حیفم آمدکه تورا دست خدا پسپارم عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ایی اگر امروز نیایی من هلاکم اگر فردا بیایی من زیر خاکم
دلم تنهاترین دلهاست
گویند رویدن عشق لحضه ای است که
این لحضه ها هزار بار تقدیم تو باد
هرگز فراموش نخواهم کرد
دلم تنهاترین دلهاست اینجا
که از دست رفاقت تیر خورده ولی با یای خسته لنگ لنگان
غم دوری از یادش سپرده
قدیما مونس یارش تو بودی
ولی حالا دلم تنهاترین دلهاست اینجا
چه خوش بودم به حرفهای دروغت
که عشق تو نیاه آخرشه...
ضربهای محکم عشق به نام انکه با ضربهای محکم عشق تنهایی را شکست
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که بیایی به سراغم نفسی نیست
امروز دیگرم ز فراق تو شام شد
نادیدن جمالت عمرم تمام شد
گفته بودی که بیایی غم دل باتو بگویم
چه بیای چه نیای غم دل بسیار است
تا نباشد از سوی معشوق کشتی
کوشش عاشق به جایی نرسد
چرا تنهای تنهاییم
کسی دیگر نمیگوبد در این خانه متروک را
کسی دیگر نمیگوید چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم
و دیگر هیچ چیز از من باقی نمی ماند
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که باهر دم نسیمی میشود بر گی جدا از من
و دیگر هیچ چیز باقی نمی ماند
افسوس که عمرم روبه پایان است
چون نمیکند غمی نیست
نیمکت های خالی عبور میکنم هرروز از کنار نیمکت های خالی پارک...
طوری که انگار کسی در اخرین نیمکت
انتظارم را میکشد!
و به انجا که میرسم باید وانمود کنم
که باز دیر رسیده ام...!
برچسبها: اگر نیای من زیر خاکم [ شنبه هفتم بهمن 1391 ] [ 16:10 ] [ .....؟ ] [
2 نظر ] جدایی
کاش می شد در غروب لحضه ها
عشق را بازندگی باور کنیم
کاش میشد در فراسوی امید
عاشقی دلباخته را باور کنیم
توکه قصد جدایی کرده بودی
خیال بی وفایی کرده بودی
چرا با این دل بیمار من
زر از ما آشنایی کرده بودی
گلی چیدم فرستادم برایت
ولی آنرا فشردی زیر پایت
اگر گل هدیه ناقابلی بود
تو از گل بهتری جانم فدایت
برچسبها: جدایی, دوری [ شنبه هفتم بهمن 1391 ] [ 15:39 ] [ .....؟ ] [
5 نظر ] رسم زندگی،نشانی من،قانون عشق
ای کاش در زندگی۳ چیز وجود نداشت:
اول:عشق دوم:غرور سوم:دروغ
که انسان بخاطر عشق از روی غرور دروغ نگوید نشانی من من نشانی از تو ندارم،
اما نشانی ام را برای تو می نویسم: در عصرهای
انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های
تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای
رنگی ام!
در کلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو!
حریر غمش را کنار بزن!
مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق عصاره ی
انتظار پشت دیوار دردهایم نشسته ام. شانه هایم زیر بار غم شکست
قانون عشق:
یك پسر با یك نگاه از یك دختر خوشش میاد ...
و عشق از طرف اون شروع میشه ...
تا جایی كه زندگیش رو پای عشقش میذاره ...
اما دختر باور نمیكنه ...
چون یك چیزهایی دیده و شندیده ...
تا دختر میاد پسر رو باور كنه ، پسر دلسرد و خسته میشه ...
میره با یكی دیگه ...
بعد كه دختر تازه تونسته پسر رو باور كنه میره طرفش ...
اما پسر رو با یكی دیگه میبینه ...
اینجاست كه میگه: حدسم درست بود
منتظر نظرهای شما هستیم
برچسبها: رسم زندگی, نشانی من, نشانی, قانون عشق, شانه های خالی [ شنبه هفتم بهمن 1391 ] [ 15:13 ] [ .....؟ ] [
3 نظر ] زندگی
زندگی فاصله امدن و رفتن ماست شاید ان خنده ای که روزی دریغش کردیم اخرین فرصت خندیدن ماست زندگی همهمه مبهمی از رد شدن خاطره هاست هرکجاخندیدیم زندگانی انجاست... برچسبها: زندگی, متن های عاشقانه, شعرهای غمگین, بهترین اشعار [ جمعه ششم بهمن 1391 ] [ 20:17 ] [ .....؟ ] [
8 نظر ] روبه نور
همیشه روبه نور بایست اگر میخواهی تصویر زندگی ات سیاه نیفتد همیشه خودت را نقد بدان تادیگران تورا به نسیه نفروشند سعی کن استاد تغیر باشی،نه قربانی تقدیر در زندگیت به کسی اعتماد کن،که بهش ایمان داری نه احساس... برچسبها: روبه نور, غم تنهایی [ جمعه ششم بهمن 1391 ] [ 19:50 ] [ .....؟ ] [
2 نظر ] دل تنها
دلم کسی را میخواهد که از جنس خودم باشد دلش شیشه ایی گونه هاش بارانی دستانش کمی سرد نگاهش ستاره باران باشد دلم یک دل ساده می خواهد برچسبها: دل تنها [ جمعه ششم بهمن 1391 ] [ 13:54 ] [ .....؟ ] [
2 نظر ] تنهایی ...
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد برچسبها: تنهایی [ جمعه ششم بهمن 1391 ] [ 13:39 ] [ .....؟ ] [
3 نظر ] شب و درد و دل،تسلیم عشق،راز یک عاشق
وقتی ابرهای سیاه بر روی ماه می نشستند احساس تنهایی و سیاهی در من بیشتر می شد… سکوتی سرد در تنهایی و درد در قلب آسمان دلم احساس می شد… چون ابرهای سیاه روی آن را پوشانده اند… در آخر سر بغضم تبدیل به همان گریه شبانه شود…همان بهتر… راز یک عاشق صحبت می کرد با همزبانش. ساده بود و بی ریا ، خسته از یک فریاد بی صدا!
خاطره اش راز بود که نمی خواست فاش شود ، یا از آن دفتر سیاه پاک شود. هم صدایی نداشت تا بگوید فریادش را! بگوید راز دلش را!
در دلش راز و نیاز بر لبان نسخه ای بود. نسخه ای که نامش غصه بود.
آرزوهایش را سحرخیز کند. یک سخن بر زبان آورد ، هر دو آرزویش بر باد آورد .
بعد از آن هیچ کس با او هم سخن نشد ، هیچ عشقی با او همدل و هم صحبت نشد!
تسلیم عشق .
این بار این جدایی ، جدایی گل است از شاخه خشک.
اما اینک که این گل باید از شاخه جدا شود ، شاخه خشک ، خشکتر میشود.
هیچ گلی بر روی شاخه اش نمی ماند یا پرپر می شود یا جدا می شود.
و با همان عطرو بوی عاشقی ات . تو گلی جدا شدنی هستی .
و گل در گلدانی دیگر گل می دهد و به زندگی اش ادامه می دهد و عطر و بوی عاشقی را به خانه دیگری خواهد برد. این هم سرگذشت گل و شاخه خشک !
تسلیم عشق ولی من باز هم من با این همه عذاب تسلیم تو شدم… تو مرا در سرزمین دروغینت نگه داشتی تا من از تو دور نشوم… میخواهی دوباره مرا شکنجه دهی ؟. مرگ را به تو ترجیح دادم ، اما تو نگذاشتی که من خودم را از این دنیا و از تو راحت کنم… غم و غصه های مرا احساس می کنی؟….. پس چرا پاسخی به من نمیدهی؟… تو احساسی را در وجود من قرار دادی که دیگر فراموشی تو زمان مرگم هست…! آهای عشق من تسلیم تو هستم… خواهشا نظر یادتون نره...
برچسبها: شب و درد و دل, شب, درد, تسلیم عشق, راز یک عاشق [ پنجشنبه پنجم بهمن 1391 ] [ 12:41 ] [ .....؟ ] [
17 نظر ] نامه عاشقانه
. . از دلش می نویسم ، از نگاهش. . . عاشق آن قلب تنهایت شدم. . . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت…! . . . . . . بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! . بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان. . .
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ، ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﻤﺎﻥ ﺗﺒﺮ ﺍﺳﺖ ! .
برچسبها: نامه عاشقانه, قایق, رفت [ پنجشنبه پنجم بهمن 1391 ] [ 12:25 ] [ .....؟ ] [
33 نظر ] |
|||
باز از دست تو امشب دلم تک می زند
به شماره ی دلت ای یار پیامک می زند
هی تو میسکال بینداز و دلم را مشغول کن
همراه اول هم به ما هی پیامک می زند
پ,ن : همینکارهارو کردیم که همراه اول پولش از پارو بالا میره :)
تمـــام زندگی ایت
به تمام لحظات عاشقـــانه مان
نخواهد گذشت خــــائن
سالروز حســــرت خوردنت مبارک
پ,ن : کی گفته همه خیانت ها خوب نیست؟ برا من که خیلی خوب شد :) - راستش هروقت به این قضیه فکر میکنم که اگه خیانت نمیکرد باید یک عمر با بی آبرویی زندگی میکردم .... تنم میلرزه
همکلاسی غم های منـــ
چه زود گذشت ترم باهم بودن
شاگرد اول عشق تو شدی و من
باز هم مشروط چشمــــانت شدم
پ,ن : تقدیم به کسی که باوفاترین بود و هست. تقدیم به SH-EB
خدایا
پنجرهای احساسم را باز گذاشته ام
تا نسیم ملکوتیت را بر مشامم استشمام کنم
کاش لایق مهمانیت در زیر بارش رحمت آسمانت باشم
پ,ن : تا میتونین تو این ماه نفس بکشید. بوی خدا بدجور میپیچه تو کوچه ها
لمس دستان تو
وسوسه شیطان نبود
به قداست چادرت قسم
حس قنوت نمـــاز هایم بود
تقدیم میکنم به: sh-eb
پ,ن: تقدیم به تمام عاشق هایی که عشقشون رو با هیچی حتی هوس و پول عوض نمیکنن. تقدیم به SH-EB
با رفتن فرهاد باز غم ها کوه شد
دیدی کندن فرهاد هم فایده ندارد گل من
پ,ن : بیچاره فرهاد این همه کوه کند بیفایده بود. کسی راهش رو دیگه نمیره
پ,ن : دوستان کپی رایت رعایت شود.
سلام. امشب شب آرزوهاست. میخوام امشب بعد دعا برای سلامتی و فرج امام زمان برا یه عزیز دیگه ای دعا کنم که ایشاالله هرجا هست خوشبخترین باشه. عزیزی که معنی واقعی عاشقی رو به خیلی ها یاد داد. حتی اون زشت نامرد هم باید میومد از این عزیز یاد میگرفت. شما برا کی دعا میکنین امشب؟
تقدیم میکنم دعای امشب رو به sh-eb
آسمان دل ها گاهی تیره و تار است
مواظب آسمانی باش
که برایت می بارد
نه برای علاقه
شاید حسرتی در پس لکه هایش باشد
سلام
بنا به در خواست های زیاد
مبنی بر اینکه داستان زندگیم رو بنویسم
منم نوشتم برین به ادامه مطلب و بخونین
در این بخش به هیچکسی اشاره ای نشده لطفا جوگیر نشوید
پ,ن : سلام.شرمنده که به نظرات شما جواب ندادم. بدجور سرم شلوغه. به زودی میام